سلام حضرت اول
سلام حضرت آخر
سلام حضرت ظاهر
سلام حضرت باطن
خورشید
به جبر تکلیفش
در آستان حضرتت میتابد
وگرنه خوب میداند
در عرصهی سیمرغانهی جنابت
جایی برای عرض اندام نیست.
او
ذرهای است که با یک نیمنگاهت
به آسمان نشسته
و آفتابی میکند.
نگاه تو علت است
مرا
معلول علتت گردان.
+ این عکس بهانهی نوشتن بداههی این چند خط شد.
درباره این سایت